آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

عروسک های منتظر

سلام نازنین مادر این چندسال برات کلی عروسک بافتم. کامواهای رنگی بی روح را به عشق تو دانه دانه بافتم و روح دادم. خرس قهوه ای مهربون، بره ناقلا، خانم موشی، خرس سفید تپلی، دختر کوچولو و مامانش، پت و مت ، خرگوش بازیگوش، پینوکیو، پلنگ صورتی و.... همه اینا گوشه کمد منتظر نشستن که تو بیای و همبازی شون بشی. وقتی بچه ایی میاد خونمون دلم نمیخواد با عروسکات بازی کنه چون اونا فقط مال توان کاش زودتر بیای وقتی که دوستات میان همه رو بریزی بیرون با همدیگه بازی کنین. ( هرچند میدونم دوره عروسک بازی تموم شده و شاید تو هم مثل هم سن و سالات  فقط عشق موبایل باشی ..... ) ولی چه کنم مامان راستش برای دل خودم می بافم به عشق روزی که بیای و همبازی عروس...
30 مرداد 1395
1